شاید این تعبیر بنده از ضیق کلام باشد اما همچنانکه ان القرآن یفسر بعضه بعضا بنده نیز به این قطعیت رسیده ام که می شود با کمی حوصله و تدقیق به عمق برخی مفاهیم با استفاده از مفاهیم دیگر پی برد!
این را عرض کردم تا بگویم واقعا مفهوم فرهنگ و کار فرهنگی خیلی به کشاورزی شباهت دارد گاهی آدم فکر می کند خدای تعالی تفسیر و تاویل و تبیین هر کاری را در امورغیر مشابه آن قرار داده است و فقط چشم تیزبینی نیاز است که انسان ببیند و تطبیق دهد و راهگشایی کند .
چندی پیش با برخی دوستان که عمری است کار فرهنگی انجام داده اند و ظاهرا هنوز هم در خم یک کوچه هستند و هستیم در مورد رنجش هایی که بعضا پیش می آید صحبت می کردیم .
راست اش را بخواهید خیلی وقت است که این فکر مرا مشغول خود کرده است که بزرگ و کوچک همه آنهایی که در این مملکت بدون تعیین استراتژی مدون به بداهه کاری های فرهنگی مشغولند عرض خود می برند و زحمت دیگران می افزایند اما مگر می شنوند ؟! وقتی سخن از نقشه راه و استراتژی و ... می گویی همه آزرده می شوند و فکر می کنند می خواهی چوب لای چرخشان بگذاری ؟؟!!!!
چندی پیش بزرگواری که عمری را در کار فرهنگی گذاشته است آزرده از دست پرورده های خود و اینکه چرا کشته هایش بار نمی دهند؟ و چرا زیاد می کوشد و کم نتیجه می گیرد شهیق و زفیر می کشید اما من می دانستم مشکل کار کجاست او یک کشاورز کاملا ناشی بود و سالهای سال شکست های پی در پی اش حاصل این بود که علم کشاورزی نداشت و ادای کشاورزی درمی آورد !!
گاوآهن و بذر و کو د وآب و آفتاب را هدر داده بود و به جای اینکه خود را سرزنش کند دیگران را مورد عتاب قرارمی داد !!!
کار فرهنگی شباهت عجیبی به کشاورزی دارد این مطلب را دیشب از زبان دکتر حسن عباسی هم شنیدم و خیلی خوشم آمد که اشتراک نظری با بزرگی دارم !!!
کشاورز برای اینکه بتواند به حاصل دسترنج خود ببالد و باندازه زحمتش بهره بگیرد چند موضوع را حتما باید مدنظر داشته باشد برخی از این موارد باندازه ای بدیهی هستند که من از ورود به آنها پرهیز می کنم مانند شناختن بذر ،ارزیابی قابلیت زمین و...
اما نکته بسیارظریفی که بسیاری از کشاورزان ناکارآمد را به بدبینی از خود و دیگران رهنمون می شود اینست که اصلا اینها قایل به گذشت زمان نیستند !!!
بذر خوب را در زمین خوب می کارند اما حوصله ندارند صبر پیشه کنند تا بذر فرصت رشد پیدا کند وساقه وریشه در فرصت پیش آمده رشد کنند وزحمتش به بار بنشیند .
کشاورز که بی حوصله باشد به خیال اینکه اگر خرج اش را زیاد کند زود محصول به دست می آورد کشته خود را زیاد آب می دهد و زیاد کود می دهد تا... اما مگر می شود ؟؟؟؟!!!
نه نمی شود و نشده است که به اینجا رسیده ایم !
کار فرهنگی بدون تعیین بازه زمانی منطقی برای به ثمر نشستن برنامه ها حماقتی است که هم دیگران را آزرده می سازد و هم خود کسی را که به این کار مشغول است دچار سر خوردگی می کند !
وقتی ما زمان منطقی پیش بینی نکنیم که در فلان زمان باید به فلان نتیجه برسیم همیشه مخاطبین مان را و برنامه مان را زیر سوال می بریم که لابد قابلیت در کسی که برایش عمری گذاشته ایم نبوده است که به نتیجه نرسیده وگرنه ...
ما عادت کرده ایم همیشه دنبال مقصری غیر از خودمان بگردیم و سری که بتواند کازه کوزه ها را بهتر بشکند !
راستش را بخواهید مَثَل چنین افرادی مانند همان کشاورز ماست که برای به ثمر نشستن کشته اش آبیاری را دوبرابر می کند و کود را هم و با این کارش هم ریشه را می سوزاند و هم ساقه را و هم دل بیچاره خود را .
دکتر عباسی خیلی خوب گفت :
که فعال فرهنگی باید یا تحصیلات مرتبط با کشاورزی داشته باشد یا دهقان زاده باشد!(نقل به مضمون)
البته شاید هم این تعبیری رندانه از ناشیگری های فرهنگی رایج در مملکت بوده که این چنین از زبان ایشان جاری شده است اما هرچه بود سخن بیراهه ای نبود و نیست .
امروز زمان کارهای فرهنگی هیاتی گذشته است و این به معنی نفی جایگاه هیات و جمع های هیاتی نیست بلکه خود ماهم هر هفته هیات داریم و هیات می رویم صحبت اینست که کار فرهنگی مقوله ای فراتر از تشکیل یک جمع اهل دل است و شاید بتوان گفت هیات شاخه ای از کار فرهنگی است و مصداقی از یک کار فرهنگی است که اتفاقا آنرا هم در قالب برنامه مدون و تعیین افق قبول دارم !!!
امااینکه مدل مدیریت هیاتی بخواهد در کارهای ظرف فرهنگی که امروزه کم مدعی ندارد جواب دهد حقیر به هیچوجه چنینی قابلیتی را در مدیریت هیاتی نمی بینم.
عدم تدوین برنامه های محصول محور در کارهای فرهنگی آسیبی است که هم باعث تضییع بیت المال و هم پسرفت انگیزه فعالین فرهنگی به دلیل نرسیدن به نتایج مطلوب به نسبت انرژی های صرف شده گردیده است .
امیدوارم روزی برسد که برای یک کار سه ماهه حداقل سه روز وقت بگذاریم تا در مورد زوایای مختلف آن بیاندیشیم !!
نگفتم سه سال که به ایده آلیست بودن محکوم نشوم !!!
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]